گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو
حسین جانم، حسین جانم
نمیگویم چها دیدم کـه از من باخبر بودی
بـه هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم
نمیدانم چسان بی تو، بـه سر عزم میهن دارم
ز هجده یوسفم با خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم، حسین جانم
بـه غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
کـه من هرگز ننوشیدم بدون گریه آبی را
حسین جانم، حسین جانم
امروز همه تحت پرچم امام زمان عج هستیم، تکلیف همه ماشناخت امام زمان ع هست، نباشیم از غافله آنانکه حسین را آنطور که بود نشناختند و در زمان یاری در خواب غفلت و جهل و بی خبری بودند و بعد از شهادت و غربت و مظلومیت ، توبه کنان و ناله کنان و خاک برسر ریزان بدنبال راه چاره و جبران بودند. سیدمهدی جلالی شاد
اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت
هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب
که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید
که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت