وکیل من

وکیل من

هر شخص یک مشاور - هر خانواده یک وکیل
وکیل من

وکیل من

هر شخص یک مشاور - هر خانواده یک وکیل

با تقدیم سلام و صلوات ، و عرض تسلیت شب شهادت مولای متقیان علی علیه السلام. التماس دعا مخصوص سیدمهدی جلالی

مولاعلی (ع)، امیر مومنان  در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجری قمری، در اقامه نماز ، سحرگاه هنگام سجده در مسجد کوفه با شمشیر زهرآلود ابن ملجم مرادی علیه العنه  زخمی شد و دو روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید و به خاک سپرده شد. مصادف شدن تاریخ ضربت و شهادت حضرت علی (ع) با شب‌های قدر مبنایی است که این تاریخ به‌عنوان یکی از مهمترین تاریخ‌های مذهبی، مورد توجه مسلمانان جهان به‌خصوص شیعیان و دوستداران جلوه تمام نمای اوصاف جلال و جمال الهی مولا متقیان علی ع در همه اعصار قرار بگیرد

تمام عالم هستی غمین است

شب قتل امیرالمومنین است

دل اهل ولا را غم گرفته

ز داغ مرتضی ماتم گرفته

درخت غم زده امشب شکوفه

زنند بر سینه و سر اهل کوفه

تمام شهر کوفه در عزا شد

به هر جا بنگری ماتم بپا شد

تمام شهر کوفه در خروش است

چرا پس مسجدکوفه خموش است

به بیت مرتضی غوغاست امشب

به لب ها آه و واویلاست امشب

کنار بسترش غمدیده زینب

بریزد اشک غم از دیده زینب

یتیمانی که گردیده نمک گیر

تمامی آمده با کاسه شیر

ولی زخم سر او برده تابش

طبیب او دگر کرده جوابش

سرشک دیده زینب روان است

که بابا رهسپرسوی جنان است

دیگر فارغ ز هر درد و محن بود

سرش بر روی دامان حسن بود

کنارش زینب و عباس بنشست

که ناگه دیدگانش را علی بست

حسین بر سر زنان سوزد از این غم

کناراو حسن گرید دمادم

حسین و مجتبی هر دو سیه پوش

نموده جسم پاکش را کفن پوش

در آن دم روح با احساس آمد

به دلداریشان عباس آمد

به دست خاندانش آن یگانه

چنان زهرا شده دفنش شبانه

غریبانه شده تشییع حیدر

حسین بودو حسن سبط پیمبر

دگرازرنج وغم حیدر رها شد

تمام دردهای او دوا شد

دگر آسان ز غم ها گشته امشب

علی مهمان زهرا گشته امشب

کنار همسر پهلو شکسته

رسیده مرتضی فرق شکسته

بسوز ای دل که شد شام غریبان

برفته از جهان یار یتیمان

زلطف حق محب مرتضایم

گدای درگه پاکش «رضایم»

چوسائل بر درش بنشسته ام من

امیدم را بر این در بسته ام من

بوددر هر دو عالم اوامیرم

شود در روز محشر دست گیرم

التماس دعا سیدمهدی جلالی


با تقدیم سلام و صلوات ، و عرض تسلیت شب ضربت خوردن مولای متقیان علی علیه السلام

ای که از صورت خونین تو غم ریخته است
با تماشای تو یکباره دلم ریخته است

چه به روز سر تو آمده آخر بابا
سرت از ضربه شمشیر به هم ریخته است

دخترت کاش بمیرد که نبیند هرگز
خون فرق تو قدم پشت قدم ریخته است

مادرم آمده بالای سرت با زحمت
اشک بر زخم تو با قامت خم ریخته است

کربلا زنده شده در نظرم می بینم
ترس دشمن که پس از صاحب علم ریخته است

تا که تاراج کند خیمه ی مارا یکسر
قبل آتش زدنِ آن به حرم ریخته است

فرق خونین تو را کاش نمی دیدم من
یادِ آن خون که از دست قلم ریخته است