وکیل من

وکیل من

هر شخص یک مشاور - هر خانواده یک وکیل
وکیل من

وکیل من

هر شخص یک مشاور - هر خانواده یک وکیل

بــعـثـــت یعنی انتخاب شدن، یعنی گزیده شدن. مبعث روزی ست که حضرت محمدمصطفی (صل الله علیه و آله) در ۲۷ رجب سال ۱۳ پیش از هجرت در مکه برای پیامبری مردم از طرف حی سرمد پروردگار قادر بی همتا، بخشنده بخشایشگرمهربان انتخاب شد. حضرت رسول اکرم(ص) آخرین پیامبری ست که از طرف خداوندسبحان برگزیده شد و بعد او دیگر هیچ پیامبری نیامده است. پروردگارا به حق کسیکه اگر نبود و واسطه فیض وجودش نبود عالم راخلق نمیکردی با تقدیم صلواتی به پیشگاه حضورش و حضور خاندانش گره محبین و پیروان و طرفدارانش را باز کن. و ما را به او نزدیکتر کن و مورد قبول پیامبرت بگردان. آمین

تبریک ویژه مشاوران خود را مجموعه دادگستران بمناسبت عیدمبعث خوش اخلاق ترین زمان و مکان پیامبر و پیام آور زیبایی های معنوی با دسته گلهای سلام و درود بپزیرید. #سیدمهدی_جلالی_شاد

پیام تبریک ویژه مبعث

رحمتُ للعالمین جـبـریـل می‌خواند تـو را / منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا

تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسـفِ مصـرِ وجـود، از چاه تنهایی درآ

مبعث پیامبر اکرم (ص) مبارک!

********* بعثت پیام آور مهربانی ها منور و مبارک*********

یا محمد ای خرد پابست تو / ای چراغ مهر و مَه در دست تو

هر زمان گل واژه هایت تازه تر / بلکه از هستی بلند آوازه تر

ختم شد بر قامتت پیغمبری / این ترا باشد دلیل برتری . . .

عید بعـــثت مبارک

شعر در مدح ابوتراب مولا علی سلام و درود پیوسته بر او و خاندانش باد

باتقدیم بهترین سلام ها و درودها مراتب تبریک و تهنیت را بمناسبت اعلی ترین و رفیع ترین و اولی ترین عید شیعیان جهان پذیرا باشید. امید که لحظاتی تفکر و تعمقی ناب در راستای علی شناسی و علی دوستی و علی ولایی داشته باشیم. لحظات به کامتان عزیزان. سیدمهدی جلالی

خرد را یافتم گفتم علی (ع) کیست

بگفت آنکس که وصفش حد کس نیست
علی (ع)حسینست در آئینه غیب
که وصفش از زبان ما بود عیب
علی (ع) ویران نشین عرش پیماست
از این پایین تر از آن نیز بالاست
گه از اوج فلک بر خاک بیینش
گهی از خاک بر افلاک بینیش
نه لوح و نه سپهر و نه قلم بود
علی (ع) عبد خدا پیش از عدم بود
همه در هر زمان وصفش شنیدند
 نمی دانم ورا کی آفریدند
علی (ع) روشنگر پیش از زمان هاست   
علی (ع) خورشید آنسوی مکان هاست
علی (ع ) سری مگو در ذات معبود
علی(ع ) عبدی که پیش از بود هم بود
علی (ع ) چشم خدا دست خدا بود
خدا داند که کی بود و کجا بود
چه می گویم که میداند علی کیست ؟
علی(ع )اعجوبه ای در ملک هستی است
علی (ع ) با آن که از هر اوج بالاست
بهر کس بنگری گوید وی از ماست
علی(ع )   با حق و حق با او چو پرگار
یدور الحق علیه حیثما دار
علی (ع ) ماهی که در هر دل درخشید
بیک شب در چهل منزل درخشید
علی (ع ) هم حق بود هم محور حق
گواهی می دهد پیغمبر حق
علی (ع ) آه دل بشکسته دل هاست
علی (ع ) فریاد از عصیان خجل هاست
علی (ع ) شمعی که عمری بی صدا سوخت
چراغ عدل را در عالم افروخت
که غیر از او بقاتل شیر بخشید ؟
که جز او خصم را شمشیر بخشید ؟
شب معراج نشنیدی که احمد
در آن خلوت سرای حی سرمد
بهر جانب که چشم خویش بگشود
علی (ع ) بود و علی (ع ) بود و علی(ع )  بود
گهی بالا نشین بزم دادار
گهی ویرانه را شمع شب تار
چنان با مستمندی می شدی دوست
که میپنداشتند این مقتدا اوست
سراپا اشک بود و خنده می
نشاط کودکی را زنده می کرد
بیابان را چنان از اشک پوشید   
که هر نخلی ز چشمش آب نوشید
علی (ع ) ای سر نامعلوم هستی
علی (ع ) ای اولین مظلوم هستی
علی (ع ) ای ناشناس آفرینش
علی (ع ) ای انبیاء را از تو بینش
قلم لرزان زبان قاصر سخن پست
تهی دستم تهی دستم تهی دستم
چه گویم تا نریزد آبرویم
تو خود گو کیستی تا من بگویم
تو ابر فیض و ما دشت کویریم
تو فریاد رهائی ما اسیریم
تو شاه هر دو عالم ما گدائیم
تو دست حق و ما بی دست و پائیم
شجاعت تکیه بر تیغ تو داده
جوانمردی به پایت ایستاده
ادب تعظیم برده بوذرت را
شرف بوسیده دست قنبرت را
بزرگی بنده کوچکتر تواست
بلندی خاک مقداد در تو است
بلاغت را سخن های تو
فصاحت تکیه بر تیغ تو  داده
ولایت آب از جوی تو خورده
محبت میوه از باغ تو برده
عبادت بوسه زن بر بوریایت
شهادت خاک محراب دعایت
تو حقی و حقیقت را زعیمی
طریقت را صراط المستقیمی
تو از صبح ازل با حق نشستی
تو تا شام ابد هستی و هستی
تو ممدوح خدا در هل اتائی
تو مصداق نزول انمائی
تو در از قلعه خیبر گرفتی
تو جا بر دوش پیغمبر (ص) گرفتی
الا رنج دو عالم را خریده
الا فریادهایت ناشنیده
الا ای از رعیت دیده آزار
سخن با چاه گفته در شب تار
غمت را از شرار آه پرسم
روم در کوفه و از چاه پرسم
الا چاهی که رازت در درون خفت
بگو شبها علی (ع) با تو چه میگفت
چرا راز علی (ع) در دل نهفتی
چرا خاموش ماندی و نگفتی
کدامین گنج در گنجینه داری
برون ریز آنچه را در سینه داری
بگو تا باز دانش جان بگیرد
بگو تا تیرگی پایان بگیرد
بگو تا نور از عالم برآید
شرار از (سینه) میثم برآید

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

شرط خروج از احصان #زنامحصنه #زنای_غیرمحصنه #مشاورین_۰۹۳۰۳۱۳۱۳۰۳

Advisor_09303131303

#شماره نظریه: 7/99/1945 #شماره پرونده 99-186/2-1945 ک

تاریخ 1400/02/29


استعلام :

چنانچه شخصی به قصد فرار از احصان به مسافرت رود و در آنجا مرتکب زنا شود، آیا این مسافرت موجب خروج از احصان می‌شود؟


نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :


بر اساس اطلاق ماده 227 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، صرف «مسافرت» فرد را از احصان خارج می‌کند و قصد و انگیزه مسافرت تأثیری در موضوع ندارد. 

شعر شاعرانه های آبان ، شاعرانه های آبان تقدیم و پیشکش وجودتان سیدمهدی جلالی

به نام آنکه آبان آفریدست
که ماهی بهتر از آن کس ندیدست

به نام او که من را برتری داد
مرا با تاج آبان سروری داد


به دنیا آمدم در ماه آبان
گل عمرم شکفت و گشت خندان

منم از ماه لطف و مهربانی
منم از ماه نیکی آسمانی


منم هم ماه کوروش شاه شاهان
کسی کو بُد پدر بر خاک ایران

جوان مردی که ذوالقرنین نامش
بزرگی در وجود و در مرامش


مرامم چون پدر از عشق لبریز
سرشتم سبزتر از سبز جالیز

برایم عشق امری با تقدس
گلی دانم وَرا از باغ فردوس


گدای عشق بی عشقان نباشم
چرا منت کش اغیار باشم ؟

اگر عشقی بود مجنون ترینم
منم فرهاد و شیرین آخرینم


چو دریا این دل من بی کران است
چو رودی زنده ، جاوید و روان است

دماوندم رفیع و پایدارم
حضوری ساکت و آرام دارم


بدان گر بار دیگر فرصتی بود
به دنیا آمدن را مهلتی بود

اگر بد در تولد اختیاری
که خود روز ورودت را نگاری


میان ماهها از سال شمسی
دوباره بی شک و دور از هراسی

گزین می کردمی آبان که آبان
بود ماه دل انگیزان و خوبان


دل انگیزی تو ای مولود آبان
تو ماهی، چارده شب رفته بر آن

برای آنکه در این زندگانی
خودت را کوچک و ارزان ندانی


نگه بر نام ماه خویش انداز
که نامش با “الف” گشتست آغاز

الف یعنی همان آتش که داری
همان #احساس_ناب_بی_قراری


الف یعنی که: #هستی_پاک_چون_آب
تو باشی جان سپارد هر چه مُرداب

پس از آن “ب” نشان از بی ریایی
دل لبریز عشقی ماورایی


نشانی از بزرگی پارسایی
صفت هایی سراسر کبریایی

“الف” در حرف سوم بهر تاکید
هر آنچه گفته شد را هست تایید


و اما حرف آخر حرف “نون” است
نشان از نور اسرار درون است

تو نوری، روشنی بخشی، سپیدی
حضورت مرگ و پایان پلیدی


پناهی از برای بی پناهان
که این رسم است در آیین آبان


طراوت می تراود از وجودت
محبت رج زده بر تار و پودت

تمام حرف های تو ز باران
چو رگباری ز جنس نوبهاران


بکن زنجیر ظلمت پاره پاره
که هستی کهکشانی پرستاره

شمیم و عطر تو از آسمان است
تو بویت بِه ز بوی حوریان است


به رویت نا امیدی چون بتازد
امیدت پشت او را خاک سازد

تو در بی راهه های نا امیدی
چراغ راهی و نوری سپیدی


تویی افتادگان را دست آویز
برای هر کسی اسرارآمیز

تو بارانی لطیف و مهربانی
سروش و قاصد رنگین کمانی


تو امروزی همان فردای دیروز
تو هر روزی و هر روزی و هرروز

تو یک گل از تبار رازقی ها
تویی تنها دلیل عاشقی ها


تو پروازی میان آسمان ها
تو یک حسی رها در بی کران ها

تو هستی لایق زیباترین ها
تو هستی بهترین در بهترین ها


تو زیبایی و زیبایی پسندی
عجب نبود که خود را می پسندی

تو رویایی سپید همچون بهشتی
تو شش حرف جدای سرنوشتی


ز جا برخیز و دنیا زیرو رو کن
بجنگ و ترس را بی آبرو کن


برایت آرزو دارم جهانی
سراسر سرخوشی و شادمانی


چو گل باشی و عمرت گل نباشد
بمانی تا که آبان زنده باشد


الا ای همسفر از فصل باران
الا ای همقطار ماه آبان

تو را من میسپارم بر جهاندار
خدای ماه آبانت نگهدار

#رابطه_نامشروع ازطریق #ارسال_پیامک #مشاوره_فوری_۰۹۳۰۳۱۳۱۳۰۳

✅چکیده : رابطه نامشروع از طریق ارسال پیامک


۱_ #عمل_منافی_عفت و #رابطه_نامشروع در ماده 637 #قانون_مجازات_اسلامی، دو عنوان مجرمانه مستقل می باشند.

۲_ #ارسال_پیامک_مستهجن مصداق بزه #رابطه_نامشروع است.


پاییزتان پرمهر؛ عاشقانه هایتان پر شعر؛ شعرهایتان پرعشق؛ سروده هایتان پاییزی؛ دکتر جلالی شاد مشاور

در #بهار ِ #زندگی #رفتی #سفر تو بی خبر

ای مانده در #کاشانه‌ام #جای_تو_خالی
 

#نازنین #دردانه‌ام، #نشکن #دل ِ #دیوانه‌ام

ای در #خزان ِ #خانه‌ام، جایِ تو خالی
 
حسین منزوی

#تامین خواسته مهریه #تامین مهریه از ملک مسکونی #دکترجلالی شاد ۰۹۳۰۳۱۳۱۳۰۳

✅#زن می‌تواند #فروش_منزل مسکونی که مرد 3دانگش را به نام همسرش زده، برای #تامین_مهریه‌ اش تقاضا کند.

همسرم ۲۰ روزه بدون دلیل گذاشته رفته. میخوام بدونم نصف منزل به اسم ایشونه اونم به احترام خودش زدیم به اسمش. با توجه به این که تمکین نکرده، میتونه منزلی که من با دخترم توش زندگی میکنم و وسیله نقلیه که با اون جابجا میشیم رو به عنوان مهریه برداره، چون منزل در رهن بانک مسکنه.


✍هر چند که برابر ماده ۲، ۴ #قانون_نحوه_اجرای_محکومیت‌_های_مالی منزل متعارف و مورد نیاز جزء مستثنیات دِین بوده و قابل توقیف نیست، لکن چون شما در منزل مشاعا شریک‌هستید و #تصرف_در_اموال_مشاع تابع مقررات خاص خود است، همسرتان میتواند تقاضای فروش آن را بنماید و وجه حاصل از فروش را در ازای مهر خود برداشت نماید. البته اگر این کار را انجام ندهد میتواند به نسبت سهم خود از شما اجرت المثل دریافت یا حتی تقاصای خلع ید مشاعی مطرح نماید؛ اما خودرو #قابل_توقیف است.

https://telegram.me/jalalishad